تو چه ای؟ اهلِ کجایی؟ از کدام نسلی؟
به شاه کدام خاندانِ مشرق زمین وصلی؟
که از یک طرف شبیه به دختران افغانی
از یک طرف به سروهای دمشق می مانی
لیلای تبتی؟ یا شیرین ازبکی؟ باری
شاید در کوه های هندوکش کوه کن داری
و عاشقی میکنی به سبکِ نافِ عشق آباد
موی بلند تو سیاه تر از بخت یَمَن، آزاد
قندِ لبت دلیلی است که اهلِ سمرقندی
اما چرا به رسمِ مهوشان بغداد می خندی؟
بانوی من که قد بلندی، دختر کُردی؟
یا به خاندان مادری ات، تُرک ها بردی؟
یا اهل غزه و صیدایی و نماز می خوانی؟
یا از دیارِ فلسطینی و عروس لبنانی؟
بادام چشمهای تو ... اهل چین و ماچینی؟
یا از تبار عشقبازی های ویس و رامینی؟
تنت ظریف تر از تنِ دختران بیروتی
الماس ترین گوشه ی چشمت به رنگِ یاقوتی
گویا که فرزندِ جاده ی ابریشمی، دختر
یا از دیار درد های مَضافت بَمی، دختر؟
صاحبِ گوشواره های فیروزه ای رنگِ زیبایی
شاید که از نیشابور و از شهر توس می آیی
و بیش از همه به دخترانِ شیراز می مانی
حافظ که می خوانی، مطمئناَ اهل ایرانی
:: موضوعات مرتبط:
مسیحا جوانمرد ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0